چهارشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۸

88.11.20

نمیدونم من دور دنیام میچرخم یا دنیام دور من که هی گیج میخورم و می افتم زمین.
چشمامو میبندم و میشمرم
یک "گوسفند" از روی پل گذشت
روزام رو می بلعم
تند تند ،هی زیاد
و
هی
س ن گ ی ن تر میشم
اونقدر که زنجیری که ازش بالا میرفتم و تقلب می کردم پاره شده
حالا تنها مشقامو می نویسم و هی خط میخورم

سیاه شدم
...
بسه
.
.

هیچ نظری موجود نیست: