شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۴

Torturer ..!

داشتم فکر میکردم دله من حق داشت بره یا نه !؟
.. کی قراره بهم حق بده

خودم

تو

این

اون
..

هـــوم ؟

...
! بعد حالا ابی رو بگو
میاد وسط فکرم میخونه

عادت
و
عشق
و
عاطفه
...
خواستن تو برای من فراتر از
روح
و
تــنـه
..
ف ر ا ت ر !؟
..
با
تو
به قصه
میرسم
..
میرسم ؟؟
آره !؟


هی
هـــی
هــــــی

...

۳ نظر:

Hessam گفت...

تو حق داشتن دلش آدم باید به دل دیگران هم توجه کنه ... همیشه از اینکه تو شرایطی قرار بگیرم که طرف مقابلم تعیین کننده حق داشتن دلش باشه میترسیدم ... آخرشم سرم اومد :)

ناشناس گفت...

ghalebet ghashange, doos daram. delet hagh dasht bere ya na? che farghi mikone ke hagh dasht ya na, vaghti ke rafte?

حباب گفت...

تو چققققققققققققققققدر ماه می نویسی