حس خالی شدن از چیزای که زیادی ، زیادی ان
و بس بودن
و کاش بودی و حرفی برای گفتن نبود
و چقدر حرف دارم
. که شاید .. باید ، خالی شن
و چه حس تلخ خوبی دارم
و دردی مقدس از چیزی مثل ، رسیدن
داشتن
بودن
. و پر شدن از پرستش
و بعضی چیزا هست
که نمیشه بودنشون رو نشون داد
.. حتی وقتی که از بودنشون اشباع میشی
درد
ترس
بدی
غ ص ه
.
..
...
خدایی هست
که میبینه
( ! حتی حالایی که خیلی پیر شده )
فرشته ی کوچولویی که میره تا به خدایی سلام برسونه که میشه نه برای عظمتش
نه برای ترس
و نه برای درد
که برای خوب بودنش
یه عمر در برابرش سر از سجده بر نداشت
و پرستشی
خیلی
زیاد
برای خدایی که بود
که هست
هنوز
زیاد
خوب
خوب
خوب
۳ نظر:
khoda pir nist bachas !...!
Yac kojayi -- tang shode--
yasamanam man nemidoonam koja peydat konam.to begoo kojayee.key miay.key miri.yasi bia barat begam che balayee dare saram miad.:(bikhial.dooset daram khanoomi.kheyli ziade faravane besyar.:x:x:x
khodafez
ارسال یک نظر