دلم میخواد بنویسم تا این کرم های لعنتی تو سرم انقدر وول نخوردن که بعد تازه که چی
قبلنا بهتر بود
میشینم خیره میشم به هیچ جایی تو هیچ جا
و بعدش هیچ
"هیچی زندگیم زیاد شده"
تیکه های خالی مغزم بهم اجازه پریدن از روشون رو نمی دن و خودم تو خودم خفه میشم
.
.
واقعا میشم که تازه نه که میشم،که شدم ..
قبلنا بهتر بود
میشینم خیره میشم به هیچ جایی تو هیچ جا
و بعدش هیچ
"هیچی زندگیم زیاد شده"
تیکه های خالی مغزم بهم اجازه پریدن از روشون رو نمی دن و خودم تو خودم خفه میشم
.
.
واقعا میشم که تازه نه که میشم،که شدم ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر