سه‌شنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۳

Damnable


میچرخم میچرخم میچرخم بعدش کم کم دنیا هم هی باهام میچرخه میچرخه میچرخه
دستامو میزارم رو سرم محکم میگیرمش بعدش یهو همه چی آروم میشه کم کم وامیسته
بوم رو میچرخونم ایندفعه برعکس میکشم
آها حالا خوب شد
... دارم یاد میگیرم چه جوری
ولش کن فعلا زوده
اما دل آما عین شیشه میمونه. فقط فرقش اینه که وقتی میشکنه شیشه خورده هاشو هیچکی نمیبینه
!.. هیچکی
خوبم خوبه خوب .کاش میدونستم حالت چطوره)
!! ولی کاش هیچوقت نفهمی که یه احمقی هنوزم دلش برات تنگ میشه
( .خوابم میاد

هیچ نظری موجود نیست: