پنجشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۳

Now

یه جورایی جم میشی تو خودت.بعدش تو خودت گم میشی
حتی خودتم نمیتونی خودتو پیدا کنی
سر در گم یا شایدم گیج
یه جورایی همش گیجی ویلی میزنی
انگاری یه جا زندونیت کرده باشن بعدش هی خودتو بکوبونی به در و دیوار
آخرش خسته میشی میشینی یه گوشه
دوباره یه کم بعد پا میشی
دوباره هی خودتو میکوبونی به در و دیوار
دوباره خسته میشی
دوباره
دوباره
... دوباره

( ... دلم بدجوری گرفته)

هیچ نظری موجود نیست: