جمعه، دی ۳۰، ۱۳۸۴

Nobody ..!

یه وقتایی که خودتو میبندی
محکمه محکم
با دلیلایی که خودتم نمیفهمیشون
پرهاتو میکنی و
بعد یه گوشه کز میکنی
اونقده که هوا تاریک میشه
بعد یهویی سرتو بر میداری دلت میخواد دنیا تا آخره آخرش بمونه همینجا و سرتو بزاری رو پاهاتو زانوهاتو محکمه محکم بگیری بغلت
باز دنیات میچرخه و میچرخه تو همون اتاقک لعنتیه بدون پنجره و در
میدونی ؟
دلم هیچکیو نمیخواد
دلم خدا میخواد
که بیاد
که باشه
که نپرسه چه مرگمه
که بدونه
که هیچی نگم
که بدونه
بعد برم بغلش و آروم بخوابم
بعدشم دیگه نباشم
یا حتی شاید یه حجم خالی
سیاه
تاریک
سرد
ت ا ر ی ک
یا
کدر
..

۱ نظر:

Shahrzad گفت...

mah havaye tariko doost daram --- Hajme khaaaali!...!