دوشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۴

Heart Break !


جاده مو میخوام. همون جاده هه که فقطه فقط مال منه یعنی هی از هر جاش که رد میشم تا اون موقع که رد میشم مال منه .هیچکیم توش نیست
! من که داشتم رامو میرفتم
یعنی تو دنیای خاکستریم هی میرفتم
تو دنیام که یه جاده داشت که ته هم نداشت
پس چی شد !؟
هر چی که بود .. اگه حتی یه روزایی جاده م مه میگرفت اگه تو مه ها گم میشدم
اگه یهویی زیرپام باتلاق میشد
اگه یهویی همه خون بدنم رو بالا میووردم
... اگه
تو جاده م غریبه نبودم
الان مثه این غریبه ها شدم حتی با دستام
من که کاری به کسی نداشتم
یه غریبه که هی میخواد حرف بزنه بعدش هی نمیفهمی
هی یه عالمه حرف میزنم
هی هیچکودومشو نمیفهمی
هی
هی
هی
هی حرفامو عینهو این احمقا ترجمه میکنم پیش خودم که ازین که حرفایی نزنم که احمق بودنم پر رنگتر شه
هی حرفای خودمو قایم میکنم
هی دلم که میوفته پایین تقی میشکنه پاهامو تندی میزارم روش که کسی نبینش
! بعدش میخندم
.. اما .. اما من که کاری به کسی نداشتم

هیچ نظری موجود نیست: