خوش به حاله جک
من اصلا از بچگیمم بهش حسودیم میشد
بعدش میرفتم سه تا لوبیا میزاشتم تو لیوان لای دستمال که لوبیاهام بزرگ بشن بعدش اونقدر که برسن به آسمون
بعدش هی لوبیا ها رو برم بالا تا برسم به ابرا بعدش رو ابرا برم پیش خانوم غوله اصلانم بعدش برنمیگردم رو زمین
همین دیگه اما هیچوقته هیچوقت لوبیاهام اونقد بزرگ نشدن
! .. هنوزم لوبیا میزارم
. تو اگه دیدی یه روزی گم شدم دیگه هم ندیدیم بدون لوبیاهام بالاخره اندازه لوبیاهای جک شدن
.. بعدشم رفتم پیشه خانوم غوله خیلی ام داره بهم خوش میگذره و این حرفا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر