سه‌شنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۴

Devoid Of ..


کسی نیست که بفهمه من چی میگم و من همش هی تو آینه خودمو دوره میکنم یه جاهایی درجا میزنم
دلم میگیره مثه اون موقه یی که گرفت گرفت گرفــــــــت
بعدشم تازه هیچی
میرسیم دوباره اول صفحه بعدی
... هنوزم اون حرفه هی تکرار میشه
" هرگز قایقی را که در حال غرق شدن است رها نکنید "
هرگز
نه
غرق
هرگــــــــــــــز
رها
نه
نکنید
نکنیـــد
! غرق شد
هنوزم میترسم .هنوزم دلم میگیره میبرم یه جا قایمش میکنم
.. دوره دوره دور
بعدش هنوزم هیچکی نمیفهمه که چه جوری خورد شد
.. اَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَ خ و ر د شد
.. دلم یه سیلیه محکم میخواد یکی بزنه یه جوری که
ولش کن دیگه هیچکی نیست خالیه خالی
خب راستش
هیچ فرقی نداره
دیگه نمیخوام خودمو گول بزنم
.. دیروز قایقه غرق شد
. هیچکیم ندید
یه مرز میکشم دوره خودم دیگه به هیچکی نزدیک نمیشم
هیـــــــــــــــچکی
دلم لاک میخواد.برم توش قایم شم .هیچکی نبینه منو دلم ازون مه ها میخواد که تو خوابام میاد میخوام خواب نباشن واقعی باشن برم توشون گم شم
گمه گم
هیچکیم نباشه
دیگه دوستتون ندارم
هیچکودومتونو
هیچـــــــــــــــــــــــکیه هیچکــــــــــــی
موندم موندم موندم
دیگه هم نرفتم
.. ته اقیانوس باورت .. باورم .. باور ش
.. پوسید .. پوسید .. پوسید م .. پوسیدم
. قایقه غرق شد

هیچ نظری موجود نیست: