فکر کن سه ساعت از نیمه شب گذشته باشه و از جایی بیای که هیچکدوم از آدماش رنگ تو نباشن .فکرشم سخته
! خیلی
! خیلی
آدمایی که تو تاریکی و نورای رنگیه رقص نور هر کدومشون یه رنگی میشن هر لحظه بعدش یه لحظه بعد یه رنگ دیگه .. یه رنگ دیگه .. همینجوری یه عـــــالمه رنگ میشن و رنگاشونو تو جیغای بلندشون خالی میکنن و حس میکنن که خوشحالن
بعدش تو فقط یه غریبه ای که گوشه اون رنگا تو تاریکی نشسته و عقربه های ساعتشو هل میده که برن جلو
خسته ام خیــــــلی ،شب بخیر
بعدش تو فقط یه غریبه ای که گوشه اون رنگا تو تاریکی نشسته و عقربه های ساعتشو هل میده که برن جلو
خسته ام خیــــــلی ،شب بخیر
۱ نظر:
na baray man ke pish nayoomade hanooz.
ارسال یک نظر