دوشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۴

Burying ..

خواب بودم خب ؟ بعد همش فکر میکنم که چی داشتم خواب میدیدم فقط یادمه خوابه اصلا خوب نبود یعنی هم یه چیزاییش یادمه هم یادم نیست یادمه یه چیزایی بود . تو خونه گیتی جونم اینا بعد من رفتم از پله های زیر زمین بالا رفتم طبقه دوم بعد هی راه پله ها کش میومد . بعد من دستمو گرفتم به نرده ها که نخورم زمین انگاری همه جا میلرزید آخه . یادمه رسیم بالا اما یادم نیست بقیشو بعد یادمه گیتی جونمو دیدمم اما بالا نه . پایین تو حیاط بود . داشت باغچه رو آب میداد رفتم بگم لب استخر خیسه که بگم مراقب باشه نیوفته بعد تا رفتم بگم افتاد دویدم سمت استخر بعدش نبود هی نیگا کردم تو استخرو اما نبود بعد اومدم تندی بالا که بگم دیدم تو ایوون نشسته میخنده رفتم جلو گفت ببین یاسی بهار نارنجا درومدن گفتم آره اما حیف نمیشه از درختش رفت بالا . بعد رفتم سمت نرده ها یهو گفت بیا اینور میوفتیا گفتم نه مواظبم
بعد بقیشو یادم نیست یعنی یه چیزی شد اما الان یادم نیست فقط یادمه دیگه نبود هی گشتم هی نبود
بعدش یه عالمه گربه تو زیر زمین بود هی من جیغ میزدم هیچکی نمیومد هی میدویدم اما پله ها تموم نمیشدن
... هی میدویدم هی پله ها تموم نمیشدن . هی میدوییدم هی
بعد جیغ زدم . خیلی . نیلوفر صدام میکرد . ترسیده بود . همه بدنم خیس عرق بود .اگه نیلو از کلاس نمیومد یعنی من هنوزم باید ازون پله های لعنتی میدویدم و جیغ میزدم ؟
هنوزم میترسم
خوابه اصلا خوب نبود
. اصلا

۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam . nemidoonam chi begam .. fghat esme giti jon ke omad yade Webloge ghadimit Oftadam .. be manam sar bezan .. halo roze neveshteham aslan khob nist ..