چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۴

GiveOver

آرمی زنگ زد
یعنی اونروزی خونمون بود . همون روزی که خواب دیده بودم
گفت پیشی گنده هه زاییده ده تا .الانم تو استخرن . خاله فرنوشم هر روز میره بهشون غذا میده
فکر کنم حالا دو سه تاشونو بخوره
زیر پله ها که نبود نه ؟ گفت نه
گفتم بقیه ش چی ؟
گفت همین قدش کافیه
گفتم باشه خب
یعنی بهار نارنجا هم درومدن ؟
الان تو این فصل !!؟
. روانیه احمق

هیچ نظری موجود نیست: