دوشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۴

We Are ..

بعدش نگران دلم میشم ،فکر میکنم دلم گم شده
احمقیم
من
تو
اون
همه
برای همینه که نمیفهمیم احمقیم
چون همه مون احمقیم
به درک
اما خوب خدا هم برا همین خسته شده
یه مدتییه مرخصیه
میگی زمان همه چی رو حل میکنه
میگم خب
احمقیم
هم من هم تو
میدونیم که نمیکنه
هیچی حل نمیشه
هیـــــــــــــــــــــــچی
احمقیم
اون دفعه ای هم نشد
هنوزم نشده
زمان هیچی رو حل نکرده بعد هی خودمون رو گول میزنیم که حل کرده
احمقیم
اگه حل کرده پس چرا روز به روز این حجمه لعنتی بزرگتر میشه ؟
احمقـیـــــــــــــــــــــــــــــــم
! هــه
زمان چی رو میخواد حل کنه ؟
گم می شیم
گم شدیم
هم من
هم تو
هم اون
دوره . خیلی زیاد . دلم تنگ شده . حتی دیگه سر خاکشم نمیرم
بد شدم
خیلی بد
بد بودم
اینهمه نه
دلم تنگه
زمان هیچی رو هیچوقت حل نکرده
چه توده ی بزرگی
لعنتی
لعنتی
لعنتی
لعنتی
لعنتی
لعنتی
لعنتـــــــــــــــــــــی
خدا میخوام
خدای سفید
بزرگ
مهربون
جوون
خدا جوون تر که بود همه چی خوب بود . حوصله داشت . پیر شده دیگه حوصله نداره . همش یا میخواد بخوابه یا خسته س
هی وسط حرفام چرت میزنه
اصلا بسه
هیچی

۲ نظر:

Shahrzad گفت...

khoda boodan aslan yani hosele nadashtan!!! _____________

ناشناس گفت...

ahmaghim. ahmagh.. ahmaaaaaaaaagh!